آشنایی با مفهوم عیار و آلیاژ در طلا و جواهرسازی
عیار و آلیاژ چه هستند؟
در این پست مفهوم عیار، سنجش عیار و آلیاژ را بررسی میکنیم. شناخت این موارد در رشته طلا و جواهرسازی لازم و ضروری است.
عیار
مفهوم عیار، نشاندهنده میزان خلوص هر فلز است. اگر فلزی که البته اینجا بیشتر فلزهای گرانقیمت مورد نظر ما است، خالصِ خالص باشد، یعنی هیچ اتمی غیر از اتمهای آن فلز نداشته باشند، آن فلز خالص است.
معیارهای سنجش عیار فلزها
برای طلا دو معیار داریم: یک معیار 24 قسمتی است و دیگری 1000 قسمتی. در معیار 24 قسمتی، به طلای خالص، طلای 24 عیار میگوییم و در معیار 1000 قسمتی، عیار طلای خالص 1000 است. البته در عمل خیلی کم پیدا میشود که یک فلز، صد در صد خالص و بدون ناخالصی باشد و کمتر ممکن است که چنین فلزی در طبیعت به وجود بیاید و در آزمایشگاهها و با فرآیندهای پیچیده و دشوار میتوانند یک فلز را خالص کنند که فرآیندی زمانبر و هزینهبر است. طلای کاملا خالص ممکن است تنها برای نیازهای خاصی در آزمایشگاهها ساخته شود، به همین دلیل است که طلاهای خالصی که به صورت شمش عرضه میشوند، عدد 1000 روی آنها حک نشده است و عددهایی مانند 999.9 یا 995 بر آنها حک میشود. در بازارهای جهانی ما معمولا با عیارهای 995 روبهرو هستیم که در خرید و فروش استفاده میشود.
عیارسنجی فلز
وقتی که میگوییم عیار یک طلا 900 است، یعنی از 1000 قسمت آن آلیاژ، 900 قسمت آن طلای خالص است و 100 قسمت آن ناخالصی است که به آن بار میگوییم. یا مثلا طلای 18 عیار که همان 750 در معیار هزارتایی است، 18 از 24 قسمت، یا 750 از 1000 قسمت آن طلای خالص است و بقیه آن بار است. این دو معیار سنجش عیار طلا به کمک یک عدد ثابت، قابل تبدیل به هم هستند. عدد 41.66 عددی است که میتواند این دو معیار را به هم تبدیل کند. به طور دقیقتر:
اگر بخواهیم معیار 24 قسمتی را به 1000 قسمتی تقسیم کنیم، عیار را ضربدر 41.66 میکنیم. به طور مثال طلای عیار 20، برابر با است با:
833.2=41.66×20
اگر بخواهیم معیار 1000 قسمتی را به 24 قسمتی را تبدیل کنیم، عیار را تقسیم بر 41.66 میکنیم و برابر معیار 24 قسمتی به دست میآید. مثلا عیار 750 برابر با 18 در عیار 24 قسمتی است:
18=41.66÷750
برای این که این مفهوم روشنتر باشد، میتوانیم از دو شاخص و معیار سنجش دما مانند سانتیگراد و فارنهایت استفاده کنیم. مثلا آب در 0 درجه سانتیگراد یخ میزند که این برابر با عدد 32 در معیار فارنهایت است. یا مانند مایل و کیلومتر یا اینچ و سانتیمتر. بنابراین اینها واحدها و معیارهای مختلفی هستند که به یک اندازه مشخص اشاره میکنند.
مفهوم آلیاژ
حالا که با مفهوم عیار آشنا شدیم، میتوانیم کمی از آلیاژهای رایج طلا صحبت کنیم. دانستیم عدد عیار یک فلز، به درجه خلوص آن اشاره میکند. پس همیشه در معیار 1000 قسمتی، باید مقدار فلز خالص به علاوه بار آن، عدد 1000 را تشکیل بدهد. یا در معیار 24 قسمتی مقدار فلز خالص و بار آن باید عدد 24 را تشکیل دهد. معیار 24 قسمتی تنها برای طلا استفاده میشود. اما معیار 1000 قسمتی برای همه فلزها، حتی آنهایی که گرانقیمت نیستند، استفاده میشود.
یا مثلا وقتی ما میگوییم عیار سکه 900 است، یعنی 900 قسمت آن خالص است و 100 قسمتش، ناخالصی یا بار است. پس عدد 900 و عدد 100 برابر با 1000 میشود. یا مثلا طلای 750 عیار، یعنی 750 قسمتش طلا است و 250 قسمتش آن بار است. یا طلای 18 عیار یعنی 18 بخش آن طلا است و 6 بخش آن بار.
آلیاژها
تفاوت آلیاژ با فلز خالص این است که فلز خالص در طبیعت وجود دارد. و عنصر آن در جدول تناوبی قرار دارد. اما آلیاژها در طبیعت نیستند، مگر موارد استثنایی که به صورت طبیعی دو فلز در یک شرایط خاصی قرار گرفته و با هم ترکیب شدهاند. اما آلیاژها را در کل انسانها به وجود آوردهاند. دلیل آن، برای ایجاد ویژگیهای جدید یا از بین بردن ویژگیهای ناسودمند فلزها به منظوری خاص است. مثلا در عیار کردن طلا، ما آلیاژ درست میکنیم. طلای خالص را با برخی از فلزهای دیگر ترکیب میکنیم تا آلیاژ تازهای به دست بیاوریم که ویژگیهای نوینی داشته باشد. مانند بالا یا پایین بردن دمای ذوب، افزایش یا کاهش درجه سختی، چگالی، تغییر رنگ و… . اینها همه ویژگیهای شیمیایی یا فیزیکی هستند که ما با آلیاژ کردن چند فلز، فلز جدیدی ایجاد میکنیم و ویژگیهای جدیدی هم ایجاد میکنیم. از آلیاژهای مهم میتوانیم این موارد را نام ببریم: برنج(60 تا 70 قسمت مس و 30 تا 40 قسمت روی)، استیل، فولاد، مفرغ (مس و قلع)، ورشو و… . اینها آلیاژهای معروفی هستند که با آنها سر و کار داریم. همه انواع عیارهای طلای زیر 24، و همچنین نقرههای غیرخالص، یک نوع آلیاژ هستند که ما به وجود میآوریم.
در آلیاژ کردن این فلزها، سه نوع رفتار از این فلزها میبینیم:
1- برخی از فلزها با هم دیگر به هر نسبتی حل میشوند. به این معنا که هر اندازه از یک فلز با هر اندازه از یک فلز دیگر، به راحتی در هم میآمیزند و ترکیب نسبتا یکنواختی به ما میدهند. به این نوع آلیاژها همگن یا هموژن میگویم. عنصرهای تشکیلدهنده این آلیاژ میتواند دو، سه یا چند فلز گوناگون باشد. مثال این نوع، طلا و نقره و مس است. این سه فلز به هر نسبت با هم ترکیب میشوند و تشکیل آلیاژ میدهند. مثال دوم مس و نیکل هستند که آنها هم به هر نسبت در هم حل میشوند.
2- برخی از فلزها با برخی از فلزهای دیگر تا یک درصدی در هم حل میشوند، و اگر مقدارشان از آن حد مجاز بیشتر شود، اضافه آن مقدار در آلیاژ شرکت نمیکند و به صورت حل نشده در آلیاژ میماند. مثال این رفتار، نیکل در طلا و نقره است. نقره میتواند تا حداکثر 4 درصد وزن خود، نیکل را در خود حل کند. مثل 100 گرم نقره، میتواند 4 گرم نیکل را میپذیرد. اما اگر مثلا 7 گرم نیکل را شرکت دهیم، 4 گرم در نقره حل میشود و 3 گرم باقیمانده به صورت حل نشده در آلیاژ میماند و شکل لکههای سیاهی را به خود میگیرد.
3- رفتار سوم برای برخی فلزها است که به هیچ شکلی آلیاژ تشکیل نمیدهند و با هم ترکیب نمیشوند که البته به کار ما نمیآیند.
امیدواریم با این دو مفهوم مهم آشنا شده باشید. اگر پرسشی داشتید، در بخش نظرات از ما بپرسید.